جدول جو
جدول جو

معنی بیت لطف - جستجوی لغت در جدول جو

بیت لطف
جنده خانه، خرابات، قحبه خانه، نجیب خانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ / بِ تِ نُ طَ)
بیت النطاف. بیت النطف:
بابای تو جاروب کش بیت نطف شد
اجداد تو گشتند بتدریج بزرگان.
شرف الدین شفایی (از آنندراج).
رجوع به بیت اللطف شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
مرکّب از: بی + لطف، بی مهر و بی محبت.
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ تِ شَ رَ)
رجوع به بیت الشرف شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
نامهربانی. بی محبتی.
لغت نامه دهخدا
(بَ تُلْ لُ)
کنایه از لولی خانه. (غیاث) (آنندراج). فاحشه خانه. (یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 72). خرابات. خرابات خانه. (زمخشری). زغا و قحبه خانه. دلال خانه. جای زنان بد:
آنانکه زن خویش نمایند مبدل
جمعند به بیت اللطف انجمن تو.
شفائی (از آنندراج).
هست دیوانخانه و خلوتگه خاتون و تو
آن یکی دارالمقام وین یکی بیت اللطف.
نثاری تبریزی.
دیروز آنکه مرید شیخ دین بود
امروز کله شمار بیت اللطف است.
آقارهی شاپور.
و رجوع به یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 72 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی لطفی
تصویر بی لطفی
نا مهربانی، ناپسندی
فرهنگ لغت هوشیار
نامهربان، بی ملاطفت، ناخوش آیند، نامطبوع، زمخت، فاقد ظرافت
متضاد: ظریف
فرهنگ واژه مترادف متضاد